سر کوچه مان یک بنر بزرگ زده بودند که عکس جوانی رویش بود و آن جمله ی معروف ِ " خداحافظ بچه ها" هم زیر عکس نوشته شده بود.
محمد که بنر را دید به شدت جا خورد. به عکس پسر جوان اشاره کرد و گفت میشناسیش ؟ گفتم نه.
گفت گنده لات ِ محله، چه طور نمیشناسیش؟
خندیدم. لات و این حرف ها به محل ما نمیآید اصلا .
گفتم چی ِ محله ؟ با تاثر فراوان گفت گنده لات !
خیلی غمگین شد. انقدر که ضبط ماشین را خاموش کرد و گفت براش یه فاتحه بخون. با هم شروع کردیم به خواندن فاتحه.
پرسیدم حالا چرا گنده لات بود ؟
گفت آبجی تو گیم نت این فاز و فاز بالایی، هیچ کس حریفش نبود. تا حالا نباخته بود. هیچ کس جرئت نداشت باش شرطی بازی کنه . همیشه برنده بود.
گفتم همین ؟
با همان حالت تاثر نگاهم کرد و گفت فکر میکنی کم چیزیه ؟؟
درباره این سایت